اگرهیچ کس نیست ...

به یک‏ جایی از زندگی که رسیدی، می‌فهمی...
 
اونی که زود می‌رنجه زود میره، زود هم برمی‌گرده. ولی اونی که دیر می‌رنجه دیر میره، اما دیگه برنمی‌گرده.

 

به یک‏ جایی از زندگی که رسیدی، می‌فهمی
رنج را نباید امتداد داد باید مثل یک چاقو که چیزها را می‏‌بره و از میانشون می‏‌گذره از بعضی آدم‏‌ها بگذری و برای همیشه قائله رنج‌آور را تمام کنی.

 

 

به یک‏ جایی از زندگی که رسیدی، می‌فهمی
بزرگ‌ترین مصیبت برای یک انسان اینه که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته‌ باشه نه شعور لازم برای خاموش ماندن.

 

 

 

 

به یک‏ جایی از زندگی که رسیدی، می‌فهمی
مهم نیست که چه اندازه می‌بخشیم بلکه مهم اینه که در بخشایش ما چه مقدارعشق وجودداره.

 

 

 

 

 

به یک‏ جایی از زندگی که رسیدی، می‌فهمی
شاید کسی که روزی با تو خندیده رو از یاد ببری، اما هرگز اونی رو که با تو اشک ریخته، فراموش نکنی.

 

 

به یک‏ جایی از زندگی که رسیدی، می‌فهمی
توانایی عشق ورزیدن؛ بزرگ‌ترین هنر دنیاست.

 

 

به یک‏ جایی از زندگی که رسیدی، می‌فهمی
از دردهای کوچیکه که آدم می‌ناله؛ ولی وقتی ضربه سهمگین باشه، لال می‌شه.

 

 

به یک‏ جایی از زندگی که رسیدی، می‌فهمی
همیشه وقتی گریه می‌کنی اونی که آرومت می‌کنه دوستت داره اما اونی که با تو گریه می‌کنه عاشقته.

 

 

به یک‏ جایی از زندگی که رسیدی، می‌فهمی
كسی كه دوستت داره، همش نگرانته. به خاطر همین بیشتر از اینكه بگه دوستت دارم می‌گه مواظب خودت باش.

 

و بالاخره خواهی فهمید که:
همیشه یک ذره حقیقت پشت هر “فقط یه شوخی بود” هست.
یک کم کنجکاوی پشت “همین طوری پرسیدم” هست.
قدری احساسات پشت “به من چه اصلا” هست.
مقداری خرد پشت “چه میدونم” هست.
و اندکی درد پشت “اشکالی نداره” هست.

 

 

+نوشته شده در جمعه 14 شهريور 1393برچسب:,ساعت13:21توسط Angella | |

مثل هرروزکه دلم می گیرد...
دلم امروزشکست...
باهزارغصه که بود...
کوله بارش رابست...
رفت ورفت تادوردست...
آن کسی راکه تودوستش داری دیگر نیست....
عشقش هست...
یادش هست..
.

+نوشته شده در شنبه 1 شهريور 1393برچسب:,ساعت13:11توسط Angella | |